لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
باباافضل کاشانی » رباعیات
آبی که به روزگار بندد کیمُخت
تو گه پسرش نام نهی، گاهی دخت
خانی شد و پندار در او رخت نهاد
دیگی شد و امید در او سودا پخت
موضوعات مرتبط: سخنسرایان پارسیگو ، باباافضل ، ،
برچسبها:
تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:باباافضل کاشانی »رباعی شمارهٔ ۷, | 12:43 | نویسنده : آسمان |